آنها جوان بودند ، پر از شور و اشتیاق ، دلیر و شجاع ، مغرور و مرزشکن . آنها میخواستند از مرز محدودیتهای انسان عبورکنند ، و این "حق" آنها بود .
برای عبور امن از مرز محدودیتها ، جوانان نیاز به تدبیر و تجربه مدیران و پیران خود داشتند . مدیران و پیران وظیفه و "تکلیف" داشتند تا با عقلانیت حرفهای تجمیع شده ، عبوری ایمن و سالم برای جوانان فراهم کنند .
اما مدیران و پیران تیم ، ماجراجویان خود شیفته بودند . آنها با عقبماندگی ذهنی و عاطفی ، و با جهلی مفرط نسبت به کوهنوردی مدرن ، هیچ وظیفه یا مسئولیت حرفهای - اخلاقی برای خود قائل نبودند .
جوانان برای عبور از مرز محدودیتها "حق" داشتند و مدیرانشان "تکلیف" . اما مدیران به تکلیف خود عمل نکردند ، چون اساسا نمیدانستند که وظیفه یا مسئولیت یا تکلیفشان چیست .
دوست عزیز خیلی عالی بود بعد از چند سالی که میگذرد هم هنوز مدیران از درکش هم عاجز هستند چه رسد بر اعاده تکلیف یا علی